۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

بازی،ما،...




ما تماشاچیانی هستیم،

که پشت درهای بسته مانده ایم!

دیر آمدیم!!

خیلی دیر...

پس به ناچار

حدس می زنیم،

شرط می بندیم،

شک می کنیم...

وآن سو تر

در صحنه

بازی به گونه ای دیگر در جریان است!!!


حسین پناهی، روحش شاد...

۴ نظر:

ناشناس گفت...

دیر آمدیم....دیر خواهیم آمد...زود خواهیم رفت....به یاد پناهی....به یاد جملات و کلمات و حروف اعجاب انگیز به وقت گرینویچ....من نازی...به یاد جعفر!...

ناشناس گفت...

همونطور که انتظار داشتم عارفانه عاشقانه و جاودانه نوشتی تو این کلوب
از من میشنوی هیچ وقت نبندش
همکلاسیت فرزانه

ناشناس گفت...

خرابشم ..

ناشناس گفت...

در فرندفيد گفتيد كه هرچه تلاش كرديد من رو نشناختيد . اينجا هم آمدم . همه تلاشم اين است كه اين روزها خيلي پابليك نباشم . متشكر از شما